خانه / نمایش جزییات خبر

سردار باقرزاده در مراسم رونمایی از یادمان تفحص شهدا در میدان شهدای تفحص: + تصاویر

یادمان شهدای تفحص
این نوع اقدامات شهرداری یک رویکرد دیگری هم دارد، یعنی علاوه بر تکریم یک نشانه‌ایست از امیدبخشی به جامعه شهری، جامعه‌ای که دوست دارد در مجموعه مبلمان شهری به مباحث ارزشی، دینی، اعتقادی، فرهنگی اصیل (که فرهنگ اصیل اسلام است) و در حقیقت آن چیزی که تقویت کننده هویت ملی است توجه شود

سخنرانی سردار باقرزاده در مراسم بزرگداشت روز شهدا و افتتاح یادبود شهدای تفحص در میدان شهدای تفحص در منطقه 14 تهران

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، نعم المولا و نعم النصیر، و الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین ابالقاسم محمد(ص)
از حضور نورانی، باصفا و پر رمز و راز والدین، همسران، برادران، خواهران، فرزندان شهیدان تفحص و پدر عزیز شهید که مجلس را منور کردند تشکر می‌کنم و همچنین از دیگر حضار عزیزی که وقت گذاشتند و به این جلسه اهمیت دادند تشکر می‌کنم و همچنین از مجموعه دست‌اندرکارانی که این جلسه را ترتیب دادند و از گروه سرود نوجوانان عزیزی که به زیبایی و با قوت و با اعتماد نفس بالا سرودشان را اجرا کردند تشکر می‌کنم. از همه دست اندرکارانی هم که برای ساخت این یادمان تلاش کردند تشکر می‌کنم و سلام و صلوات و تحیات خودم را خدمت شهدای عزیزی که این یادمان برای بزرگداشت آن‌ها ساخته شد تقدیم می‌کنم و از شما می‌خواهم که در تقدیم این صلوات مرا یاری کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی می‌فرمودند که یک صلوات برای همه شهدا کفایت می‌کند، وزن صلوات تا این قدر زیاد است، ارزش دارد، برد دارد. ماه مبارک هم هست و زبان روزه و در حال ذکر هستید، یک صلوات دوم هم تقدیم کنید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خب نفس این حضور در چنین جلساتی در وهله اول نشانه‎ ایست از همبستگی اجتماعی. ما یک خانواده‌ایم‌، یک مجموعه از برادر و خواهر همه کنار هم به سهم خودمان. امروز در این تهران چند میلیونی در این گوشه از شهر مراسمی به یاد این شهدا برپا شده و نشانه دومش این است که این جمع و مشابه این جمع به فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت علاقه‌مندند. یکی از کارکردهای این جلسات این است که ظهور و بروز پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که در این شهر نسبت به فرهنگ جهاد و شهادت و ایثار اهتمام هست و این باز نشانه دیگریست از حق شناسی مردم و دست‌اندرکاران و مسئولینی که به این مباحث مبادرت می‌ورزند و توجه می‌کنند. وقتی یک موضوعی را به صورت خاص (آقایان علما می‌گویند ذکر خاص بعد از عام نشانه عنایت است). یک امر کلی به نام شهدا مطرح می‌شود، بعد به صورت خاص می گویند شهدای تفحص. این اختصاص پیدا می‌کند و به صورت خاص ذکر می شود. در کشور از همه شهدا دارد یاد می‌شود. همینطور که آقای شهردار فرمودند در کل کشور من هم برخورد نکردم، بعید است که همچین چیزی باشد. تنها میدانی که در کشور به نام شهدای تفحص نامگذاری شده همین جا می‌باشد که این در جای خاص خودش باید تشکر شود. خب این روحیی حق شناسی هست.
این نوع اقدامات شهرداری یک رویکرد دیگری هم دارد، یعنی علاوه بر تکریم یک نشانه‌ایست از امیدبخشی به جامعه شهری، جامعه‌ای که دوست دارد در مجموعه مبلمان شهری به مباحث ارزشی، دینی، اعتقادی، فرهنگی اصیل (که فرهنگ اصیل اسلام است) و در حقیقت آن چیزی که تقویت کننده هویت ملی است توجه شود. نمادهایی که می‌خواهد در مبلمان شهری عرضه شود. اگر شما وارد منزل یک انسان متدین شوید می‌بینید مبلمان‌اش متناسب با ارزش‌های دینی و فرهنگی و ملی است، اما وارد خانه انسانی شوید که با مباحث ارزشی و دینی بیگانه هست، می‌بینید دکوراسیون منزلش، همه چیزش اصلا متفاوت با این مسائل است.
حالا این شعار که شهرداری دارد که شهر ما خانه ماست، خب بله خانه ماست و ما باید در این خانه بهترین دکور بندی را داشته باشیم، در حقیقت بهترین مبلمان شهری را اجرا کنیم، این عملکرد مؤید یک حرکت است و به جامعه و قاطبه جامعه متدین و مذهبی ما امید می‌دهد.
نکته دیگری که هست این است که خب ما در این مسیر یک الهام‌بخشی داریم. مسئله الهام‌بخشی یکی از نقاط قوت نظام و انقلاب اسلامی است. به این موضوع کمتر عنایت می‌شود. ما در جنگی که با دشمنان‌مان داریم خیلی‌ها راجع به حوزه سخت‌افزار صحبت می‌کنند. ما نظامیان معمولا مانورهای‌مان و همه حرکت‌مان توجه دادن دشمن به این نقطه است که شما نمی‌توانید هم‌آورد داشته باشید و اگر وارد عرصه نبرد بشوید ما این تجهیزات را داریم. در حوزه نرم‌افزاری هم همین‌طور است. البته خوب میدانید دشمنان ما در حوزه سخت افزاری خیلی قوی‌اند در حوزه نرم‌افزاری هم قوی‌اند، اما یک ضلع سومی وجود دارد و یک قدرت و مولفه سومی است که دشمن از او تهی است و آن قدرت الهام‌بخشی انقلاب اسلامی است. الان کسی از آمریکایی‌ها الهام نمی‌گیرد اما از انقلاب اسلامی الهام می‌گیرند. شما ببینید خون فرزندان شما چه کرد؟ جریان مقاومت چه کرد؟ همه الهام می‌گیرند. اصلاً یکایک خانواده شهدا، خودشان یک بیرق و یک پرچم برافراشته‌ای هستند که مردم از آن‌ها امید می‌گیرند، الهام می‌گیرند. همان تعبیری که امام راحل فرمودند: که خانواده شهدا چشم چراغ این ملتند. چشم می‌بیند، بصیرت می‌دهد، چراغ پرتو افشانی می‌کند و راه را نشان می‌دهد. این خصوصیات در حوزه الهام‌بخشی و ارتباطش با مسئله معماری مسئله مهمی است. حالا من اینجا می‌خواهم کُد بدهم که انتقال این پیام‌های الهام‌بخش انقلاب اسلامی منحصر به این دوره و زمانه نخواهد بود. شما یک اثری که خلق می‌کنید این می‌تواند همیشه اشاره داشته باشد. همین میدان حر که جناب آقای شهردار اشاره کردند خب آن سازه برگرفته از داستان شاهنامه از گرشاسب است. ظاهراً آن مجسمه گرشاسب باید باشد که دارد اژدهایی را از بین می‌برد. نامش الان شده میدان حر. اتفاقاً با مسمی هست. حر یعنی آزاده. آزاد شدن از بند نفس، آن اژدها می‌تواند تمثیلی باشد از نفس. میگوید که نفس اژدهاست در حقیقت می‌خواهد این اژدها را از بین ببرد. این باز نشانه همان حر و حریت است. شخصی که آن زمان طراحی کرده شاید منظور دیگری داشته ولی الان کاربردش این است، اتفاقاً از تنها مجسمه‌هایی است که بعد از پیروزی انقلاب تخریب نشد، این بار مفهومی‌اش خیلی بالاست.
خب از این مقولات ما باید استفاده کنیم و در حقیقت المان‌های شهری و آثار معماری یک عنصری باشد برای پیوند نسل‌ها. نسل آتی بداند که در این کشور چه شده چه اتفاقی افتاده. چه کسانی برای باز گرداندن شهدا از همین شهر رفتند که حالا اسامی مبارک‌شان را اگر ما بگوییم و اسامی همه را فراموش نکنیم از شهید محمودوند و پازوکی و شاهدی و شهبازی و زمانی و رسولی و تشت زرین و حیدری و موسوی و صابری‌ها و ‌غلامی و گل‌محمدی که خب مدتی در این شهر اقامت داشت، اگرچه پیکرش در قم در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد و خانواده‌شان الان در قم ساکن هستند. همه این شهدا، ما در تفحص 54 شهید دادیم. ۴۷ هزار شهید پیدا شده، این‌ها کارهای کمی نبوده و خب هنوز هم این تلاش‌ها ادامه دارد و شما می‌دانید. به همه اون‌هایی که می‌خواهند در این عرصه کاری بکنند من باید اینجا این تذکر را بدهم این حرکتی که شهرداری کرد می‌تواند یک الگو باشد. حالا این‌ها در حوزه معماری این کار را کردند، این می‌تواند در حوزه موسیقی هم باشد، در حوزه کارهای هنری مثل سینما و فیلم و سریال هم باشد، الان جای یک سریال برای کار تفحص خالی است، همین مجموعه زندگی این شهدا می‌تواند به صورت یک سریال خیلی جامع عرضه شود. یک فیلمنامه نویس خوبی بی‌آید متعهدانه بنشیند این را پردازش کند و مشاوره‌هایی که بهشان داده می‌شود را از ما بپذیرند بپذیرند و نروند یک چیز دیگری باز در بیاورند که آن موضوع رو تهی کند. احساس می‌کنیم که یک خلاءی است که وجود دارد به هر حال ما به سهم خودمان به عنوان یک مجموعه مرتبط با تفحص وظیفه داریم. ولی کار به این تمام نمی‌شود. همیشه اینطور بوده که معماری الهام‌بخش بوده. پیوند زننده ما با گذشته و آینده بوده. همین مسجد گوهرشاد را ببینید خب اثر تیموری است. اما وقتی نگاه می‌کنید یک تاریخ پر ارزشی پشتش هست. خود خانم گوهرشاد شهید شده است، ایشان یک شهیده هست. این را شما ببینید الان چقدر کارکرد دارد، اثربخشی دارد، اثربخشی یعنی اینکه پیام به مخاطب منتقل بشود. ما باید برویم دنبال این سوژه‌ها. حالا من پیشنهاد می‌کنم به سایر مناطق شهرداری در سطح تهران که در راستای مبلمان شهری و اصلاح آن و غنی‌سازی آن اگر جایی نیاز به اصلاح دارد باید اصلاح شود، جایی نیاز است غنی‌تر بشود، این‌ها باید بگردند سوژه‌های ناب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را که به حمدالله در سطح تهران کم نیست، یکی یکی این سوژه‌ها را پیدا کنند،بر اساس آن ایده‌پردازی شود، این ایده‌ها تبدیل به طرح شود، طرح تبدیل به یک اثر شود، بعد اگر اثر فاخر بود در میادین و گذرگاه‌های اصلی اجرا بشود، چرا برای اینکه هر کدام از این‌ها فی نفسه می‌تواند یک اثر تربیتی و سازندگی داشته باشد، ما نباید از کنار این‌ها بی‌توجه رد بشویم.
مهم‌ترین اثری که همین میدان می‌تواند داشته باشد اثر ذکر است. یعنی غفلت شکنی، یعنی ساده نگذریم. چرا که در شهر همهمه زیاد است. اغتشاشات صوتی و بصری کم نیست. اما یک اثر غفلت شکن در جای خاص خودش می‌تواند خیلی موثر باشد و کارکردهای بالایی را برای جامعه داشته باشد، اینجا می‌تواند یک تریبون و سکوی دائمی برای ارتباط قلبی با شهدا باشد. فرض کنید گنبد مطهر امام رضا علیه السلام که ان‌شاءلله این جمع به زودی مشرف بشوند، در آن شلوغی شهر مشهد وقتی چشم به گنبد مطهر امام می‌خورد، خود به خود این دل تکان می‌خورد یعنی به حرکت در می‌آید. ارتباط بصری، یعنی اول چشم نگاه می‌کند، بعد قلب ارتباط برقرار می‌کند. می‌گوید السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا، این ارتباط از کجاست؟ این گنبد؛ شأن کارهای این چنینی این است که بتواند شما را به آن معدن نور و هدایت متصل بکند. لذا هرگونه آثاری که بتواند این ارتباط قلبی را برقرار کند به اعتقاد من می‌تواند اثربخش باشد و مقدمه‌ای باشد برای ارتباط بیشتر، برای انس و می‌دانید که انس قرب می‌آورد و قرب هم انس می‌آورد. اینها رابطه‌شان مثل دینام و باتری است.
شاید بی‌مناسبت نباشد که یک ذکری هم به این میدان اضافه بشود. حالا نمی‌دانم اگر ظرفیت باشد. آن هم کوتاه‌ترین زیارت‌نامه‌ایست که وقتی رسول خدا به زیارت شهدای بدر و احد می‌رفتند، با این عبارت که آیه قرآن است زیارت می‌کردند. لازم نیست که زیارت‌نامه خیلی مفصلی هم باشد. بلکه خیلی مختصر و مفید. این تعبیر را بلدید: سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار...
ما از همینجا می‌توانیم به شهدا سلام بدهیم، از همینجا می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم و این سلام‌ها می‌تواند در زندگی ما، در هدایت ما و در مسیری که در پیش داریم اثرگذار باشد. خوب اگر جامعه‌ای بتواند این ارتباط قلبی را با شهدا داشته باشد و در حقیقت با شهدا یک پیوند دائمی برقرار کند، این جامعه قطعاً در برابر بیگانگان سر خم نخواهد کرد.
ببینید خیلی وقت‌ها این سوال مطرح می‌شود که خب حالا می‌روند شهدا را می‌آورند برای چه؟ یک بُعدش بحث عوارض روانی اجتماعی جنگ و کاهش آلام و این‌ها است. در دیداری که اعضای گروه‌های تفحص شهدا حدود ۲۰ سال قبل در خدمت حضرت آقا بودیم و بعضی از همین شهدای تفحص هم مشرف شده بودند، ایشان جمله‌ای فرمودند که خلاصه‌اش این بود: علیرغم آن کسانی که می‌خواهند این شهدا زیر خاک و خل‌ها پنهان بمانند، شما نمی‌گذارید و این‌ها {شهدا} را سر دست می‌گیرید.
ببینید یکی از ممیزات و ارزش‌هایی که در بحث تفحص است، این کار مستقیم با اذن حضرت آقا انجام شده و الان هم با هدایت و عنایت و حمایت ایشان ادامه پیدا می‌کند. و الا خیلی‌ها دوست دارند این کار تعطیل شود و موضوع به فراموشی سپرده بشود. اما حضرت آقا همواره اهتمام داشتند و تاکید کردند، سفارش كردند که حالا من باید در جای خاص خودش به این مسائل بپردازم.
خانواده معظم شهدا شما که سرتان برافراشته است و همواره سرافراز هستید، ولی سرتان را بالا بگیرید، بچه‌های شما از امر نائب امام زمان اطاعت کردند و رفتند برای اینکه یک بار سنگین روانی و اجتماعی از جامعه ما را که به لحاظ بعضی مسائل جانبی پس از جنگ در هم کوبیده شده بود، احیا کردند و شما می‌دانید شهدای دفاع مقدس را پیوند دادند با شهدای مدافع حرم و شهدای مقاومت. این کارکردها را نباید ما فراموش کنیم در بحث تفحص.
و اما خاطره. من چند سال پیش برای جانمایی محل تدفین شهدای گمنام به استان فارس رفته بودم، خب ما رفتیم چند جا را دیدیم بعد برگشتیم در یک مهمان‌سرای سپاه شیراز، گفتیم خب برویم مسجد نماز بخوانیم، در آن محله مسجدی بود رفتیم نماز خواندیم، آمدم بیرون دیدم یک مردی به سن و سال خودم آمد و گفت من با شما کار دارم، گفتم بفرمایید، (به ذهنم می‌آید این مطلب تقریبا برای سال ۹۷ است) گفت من سال قبل تصمیم گرفتم بروم مشهد. در شاهرود یک دوستی داشتم گفتم بروم به او سر بزنم، رفتم آنجا و آن‌ها آمدند استقبال، ظهر بود و با ناهار از من پذیرایی کردند. من خواستم حرکت بکنم این دوست من و برادرش اصرار کردند که شما امشب هم پیش ما بمان و فردا برو. گفتم نه من عجله دارم باید بروم، گفتند خب ما فردا تشییع داریم شما پیش ما بمان، من در جواب گفتم تشییع کی؟ گفتند تشییع شهدا، گفتم جدیداً شهید شدند؟ کجا شهید شدند؟ گفتن که نه شهید گمنام تفحص شده‌ای هستند که قرار است در یکی از دانشکده‌های شهر شاهرود (که دانشکده پزشکی بود یا فنی بود الان خاطرم نیست) دفن کنند. می‌گفت تا این‌ها گفتند شهید گمنام و توی دانشگاه می‌خواهد دفن شود من گفتم این حرف‌ها چیه آقا این‌ها یک مشت پنبه است. -خب شما می‌دانید پیکرهای مطهر که حالا بدن‌شان تجزیه شده و از نظر ظاهری استخوان شده را با یک مقدار پنبه داخل کاور می‌گذارند که هیئت و شکل ظاهری پیکر شهید به هم نخورد. اینطور نیست که همه‌اش پنبه باشد، بخش اعظم پیکر هست- می‌گفت من انکار کردم گفتم این‌ها یک مشت پنبه است. دوستم و برادرش به خاطر احترامی که برای من قائل بودند مقابله نکردند. دیگر چیزی نگفتند و کوتاه آمدند. من هم حرکت کردم آمدم مشهد و رفتن در هتل بخوابم. می‌گفت نیمه‌های شب بود در عالم خواب و رویا دیدم که یک گوی نورانی با نوری سبز به اندازه مثلاً یک توپ فوتبال دیدم که این نور از بدن من خارج شده و دارد دور می‌شود. اما با چه وضعیتی؟ من به شدت مضطرب و پریشان! درد شدیدی هم دارم می‌کشم! این نور سبز از من جدا شد و دارد دور می‌شود. در همان عالم خواب با اشاره به این نوری که از من جدا شد گفتند این همه آن چیزی بود که در ۸ سال جنگ به دست آورده بودی! (کنایه از این است که ایشان رزمنده هم بوده، در جنگ هم بوده اما الان به نقطه‌ای رسیده که می‌گوید این‌ها پنبه‌اند)! می‌گفت در عالم خواب به من فهماندند این عصاره آن چیزهایی بود که تو با عملکردت در هشت سال جنگ به دست آوردی. (در حقیقت نوری بود که به درد قبر و قیامت این آقا باید می خورد. خودش آمد گفت من که نمی‌شناختم، خودش پیش من اعتراف کرد) گفت این نور از من جدا شد، من هم مضطرب و نالان و گریان از خواب پا شدم، نیمه‌های شب بود رفتم پیش امام رضا علیه‌السلام، هرچه گریه می‌کنم، ضجه می‌زنم، متوسل می‌شوم آرام نمی‌شوم. صبح شد، ساعت ۸ صبح بود و مراسم تشییع در شاهرود شروع شده بود، می‌گفت زنگ زدم به این دوستانم گفتم که آقا بروید از طرف من هر چقدر می‌توانید گلاب بخرید و از طرف من به این پیکرها بپاشید. (حالا من نمی‌دانم خدا با او چطور تا کرده، آیا او را بخشیده یا نه. خودش آمد گفت)
تنزل دادن و یک نوع تخفیف دادن به جایگاه شهید می‌تواند این آثار تبعی و وضعی را داشته باشد. متقابلاً تکریم شهید، عظمت دادن به شهید، راه شهید، خانواده شهید و آرمان‌های شهید می‌تواند کارکردهای بسیار سازنده و اثربخشی داشته باشد. انشالله.


رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 9
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 8
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 7
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 6
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 5
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 4
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 3
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 2
رونمایی از یادمان میدان شهدای تفحص 1

۲۳ اسفند ۱۴۰۳
کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح |
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۳
نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید