ارتشی غیور، شهید حسین سامیمقام در فروردینماه 1359 به اسارت حزب جنایتکار دموکرات در آمد، در 14 مرداد 1359 توسط این حزب اعدام گردید و دیگر پیکر او را به خانوادهاش بازنگرداندند تا اینکه با تلاش گروههای تفحص شهدا و مردم محلی منطقه دولهتو، پیکر مطهر این شهید در تیرماه سال جاری کشف و از روی کارت شناسایی همراهش شناسایی گردید
به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاعرسانی تفحص شهدا، اخیرا پیکر مطهر شهیدی از غیورمندان ارتش کشف گردید که در اینجا ضمن بررسی اجمالی بیوگرافی و حماسههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی این شهید گرانقدر، بطور مفصل به نحوه اسارت، شهادت، مفقودالاثری، تفحص پیکر، اعلام خبر شناسایی، و مراسمات تا تشییع و تدفین میپدازیم.
شهید حسین سامی مقام فرزند ارشد خانواده بود که ۹ خرداد ۱۳۱۵ در شهر سمیرم اصفهان به دنیا آمد. از ۵ سالگی نزد خانواده عموی خود که در آبادان ماندهاند، زندگی میکند.
شهید سامی مقام در سال ۱۳۴۲ و در سن ۲۷ سالگی ازدواج کرد. شهید سامیمقام به دلیل شغل نظامی در شیراز، خارک، تبریز و سنندج زندگی کرد.
در ۲۲ سالگی به استخدام ارتش در آمد، دورههای تفنگداری دریایی و رزم آبی_خاکی را در انگلیس گذراند و در نیروی دریایی خدمت کرد، او بعد از مدتی به دلایل مشکوک، به نیروی زمینی منتقل و بارها توسط ضداطلاعات ساواک احضار شد و هیچگاه به گزارشات احقاق حقوق پایمال شده او پاسخی داده نمیشد.
شهید سامیمقام با تواناییهای ذهنی بسیار بالا، همراه با آمادگی بدنی و چابکی، سابقه مبارزاتی با رژیم منحوس پهلوی داشته که اتفاقا این مسئله به کرات در سوابق ایشان دیده شده. ایشان ابتدا افسر نیروی دریایی رژیم پهلوی بوده و فرمانده پایگاه دریایی خارک میشود، مبارزهای را در مقابله با قاچاق شروع میکند، اما چون فرد خائنی در رأس نیروی دریایی بوده که خودش دستی در قاچاق داشته با ایشان برخورد میکند. حتی این برخورد، برخورد فیزیکی میشود، ایشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و ایشان استعفا میدهد که از ارتش شاه خارج شود، اما خب نمیپذیرند و لاجرم ایشان را تبعید میکنند یا به نوعی به نیروی زمینی میفرستند. ایشان را به چند جایی در شهرهای مختلف تبعید میکنند. که البته شهید سامیمقام در زمان پیروزی انقلاب فرمانده گردان لشکر 28 سنندج بودند. حتی در سوابقشان هست که در زمان شاه با اعزام نیرو به زُفار و عمان مخالفت میکرد. کسی است که حتی تحمل ظلم به یک گماشته را نداشت. (آن سربازانی که در زمان شاه برای امورات شخصی به کار گرفته میشدند که البته خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب این ملغا شد). حتی تحمل نداشت کسی که به یک گماشتهای ظلم کند. یک انسان ظلمستیز و ضد فساد.
شهید سامیمقام که از اوایل استخدام در رژیم سابق طی گزارشات متعدد، نتوانست به حقوق از دست رفته خود برسد، در سایه انقلاب اسلامی، به علت فداکاری و لیاقت در نبرد با منافقان پلید، به ۶ ماه ارشدیت مفتخر شد.
این بزرگوار پرونده بسیار درخشان و تابناکی دارد و این ویژگیها همگی کمک کرد تا در زمانی که دشمن آمد در کردستان توطئه کرد، ایشان با شناخت درست از تاکتیکهای دشمن که دارد چه کار میکند، به تدریج مراحلی را طی کرد تا اندازه یک فرمانده مقتدر و کارآمد همچون شهیدان آبشناسان، کاوه، بروجردی و صیاد شیرازی رشد کند.
همچنین شهید سامی مقام مدتی نیز از بازیکنان تیم فوتبال شاهین بوده است
با کشف پیکر مطهر شهید سامی مقام، نشست خبری با این موضوع در معراج شهداء مرکز برگزار گردید و سردار باقرزاده در این نشست خبری به نحوه اسارت، شهادت، کشف پیکر و شناسایی این شهید گرانقدر پرداختند:
کمینی در محور فیضآباد و سنندج صورت میگیرد و یکی از فرماندهان ارتش به نام شهید نصرتزاد اسیر میشود، شهید سامیمقام میخواسته کمک کند که ایشان را نجات دهد، ابتدا بخشی از مسیر را با هلیکوپتر طی میکنند، به دنبال آن برای اینکه باید از ماشین کمکدار استفاده میشده و امکان تردد ماشینهای دیگر نبوده و آن موقع ماشین کمکدار هم فقط آمپولانس در دسترس بوده، ایشان حرکت میکنند اما متاسفانه آن راننده آمبولانس از ایادی خود فرروختهای بوده که خیانت میکند، ایشان را به داخل مقر حزب دموکرات میبرد و آنجا درگیری صورت میگیرد و همرزمان ایشان به شهادت میرسند. منتها شهید سامیمقام را زنده دستگیر میکنند، چون به او نیاز داشتند و میخواستند در اختیار بگیرند و او در یکم فروردینماه 1359 به اسارت در میآید.
بارها و بارها بر اثر شکنجه تا آستانه شهادت میرود اما دست از پای نمینشیند و با اعتصاب غذا و با تاکتیکهایی که بلد بوده و به اصطلاح به آن آگاهی داشته تلاش میکند که عناصر خودفروختهای که طراح عملیاتها بودند را به هلاکت برساند. هدایتهای او از داخل زندان باعث شد جوانان فداکاری از جمله شهید نادر علیزاده توانستند یک سرگرد خودفروختهای که از سرکردگان رژیم شاهنشاهی بود و در صفوف حزب دموکرات بهعنوان مسئول کمینهای ضد انقلاب فعالیت داشت را به هلاکت برسانند. جالب اینجاست که این سرگرد یک زمانی با خود شهید سامیمقام در خارج از کشور در زمان رژیم شاه، همدورهای بودند و متاسفانه او به صف دشمن پیوسته بود اما این شهید عزیز با صلابت در مقابل دشمن ایستادگی میکند و هیچگاه از خودش ضعف نشان نمیدهد.
اما تقدیر الهی بر این بود که ایشان را به همراه شش تن از همرزمانش بعد از سومین شب قدر در زندان دولهتو به این بهانه که میخواهیم شما را آزاد کنیم از زندان خارج کنند و در سن 44 سالگی در تاریخ 14 مرداد 1359دقیقا یک ماه و نیم قبل از آغاز جنگ تحمیلی توسط جوخههای اعدامدر جنگل آلواتان به شهادت برسد.
دقیقا پس از 44 سال پیکر مطهر ایشان بههمراه شش تن از همرزمانش پیدا میشود. بین این 7 شهید فقط شهید سامیمقام شناسایی شده و آن هم از روی کارت تصدیق گواهینامه راهنمایی و رانندگی و کارتش هم آن بخشی که اسم ایشان بوده سالم مانده. البته تلاش برای شناسایی همرزمان دیگر ایشان در حال حاضر ادامه دارد.
درست است که مرد ظلمستیز و ضد فساد ما یعنی شهید سامیمقام در شرایطی پیدا شد که دست و پاهایش بسته بوده، اما روح تابناک و بلند او همواره در این سرزمین سرود آزادگی را سر میدهد.
به لطف الهی با کشف و شناسایی یکی از اسطورههای مبارزه با دشمنان این سرزمین یعنی شهید حسین سامیمقام که یک ارتشی غیور از تبار سالار شهیدان است، فرصتی به وجود آمد تا ملت عزیز و نجیب ما بتوانند مراتب حقشناسی خودشان را نسبت به این شهید عزیز اثبات کنند.
دشمن به همین شهید سامیمقام پیشنهاد داد که ما خانوادهات را میآوریم پیشت، نگران نباش، تو فقط بیا آموزش بده. اما قبول نکرد در حالیکه فرزند کوچکش 4 سال داشت که الان دندانپزشک است، دخترش کلاس پنجم بود، پسر بزرگش 15 ساله بود و اینها هنوز آغوش پدر را لازم داشتند. اما این شهید حاضر نشد در مقابل دشمن خاضع باشد و ایستادگی کردند.
این درسها را باید مرور کنیم.
روز چهارشنبه 10 مرداد ماه پیکر مطهر این شهید روی دستان مردم قدرشناس سنندج تشییع گردید که متولی این مراسم عزیز لشکر 28 سنندج بود.
پنج شنبه 11 مرداد ماه وداع با پیکر شهید گرانقدر در معراج شهدای تهران انجام شد و سه تن از فرزندان این شهید عزیز که هر سه پزشک هستند (دو پسر و یک دختر) پدر بزرگوارشان را در آغوش کشیدند و در انتهای این مراسم لوازم شخصی همراه شهید به فرزندان ایشان اعطاء گردید.
شنبه 13 مرداد ماه مراسم صبحگاه مشترک در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در محل صبحگاه نزاجا برگزار شد و همرزمان این شهید با او تجدید میثاق کردند.
یکشنبه 14 مرداد پیکر مطهر شهید به اصفهان منتقل شد و در فرودگاه اصفهان توسط ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران مورد استقبال قرار گرفت و بعدازظهر همان روز به شهرستان سمیرم منتقل شد و تشییع و تدفین شهید با مشارکت واحد توپخانه شهرضا مراسم با حضور مردم شریف سمیرم و همچنین دیگر نیروهای انقلابی و نیروهای مسلح اعم از سپاه و بسیج و غیره انجام شد.
سهشنبه 16 مرداد ماه مراسم سوم و هفتم شهید در مسجد سماجا یا ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار گردید.