۱۷ شهریور از یوماللههای بزرگ انقلاب اسلامی ایران است که صولت و پشت پهلوی را شکست و مهمترین سلاح این رژیم را که ارتش بود، از کار انداخت، در واقع عنوان ۱۷ شهریور را باید با زیباترین خط و با بهترین مرکب نوشت و در اعلیترین نقطه نصب کرد.
حادثه تظاهرات ۱۷ شهریور که به «جمعه سیاه» معروف شد، به واقعه کشتار و شهادت تظاهرکنندگان در میدان ژاله (شهدا) در یکی از محلات جنوب تهران، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی شهرت یافت، این واقعه روز جمعه هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ و در جریان اعتراضات مردمی به رژیم ستمشاهی بود که در نهایت حضور یکپارچه مردم در سراسر کشور مقابل ستم های طاغوت به پیروزی انقلاب ایران در این سال انجامید.
مقامات نظامی تلفات آن روز را جمعاً ۸۷ کشته و ۲۰۵ زخمی اعلام کردند اما انقلابیون و مخالفان شاه اعلام کردند که تعداد کشته شدگان به بیش از چهار هزار نفر میرسد و فقط در میدان ژاله ۵۰۰ نفر کشته شدند.
امام خمینی(ره) نیز بعد از این رویداد تلخ، بیانیهای صادر و با بازماندگان حادثه ابراز همدردی کردند.
تنها چند روز پس از واقعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده بود، مجبور به استعفا شد و در روز چهارم شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی خواست که تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.
اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.
از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه راهی میدان ژاله شدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجرا بود و اجتماع بیش از سه نفر هم ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) یکی از ابهامات رژیم در این واقعه بود.
فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با اصرار مردم روبهرو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلولهباران توسط نظامیان شاه، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید و به شهادت افراد زیادی از مردم منجر شد.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شاهدان عینی و حاضران در صحنه فاجعه هفده شهریور خاطرات تلخی از کشتار مردم در آن جمعه سیاه دارند. در کتاب "تاریخ شفاهی قیام 17 شهریور 1357" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده به نقل از یکی از شاهدان عینی جنایت رژیم پهلوی در میدان ژاله تهران آمده است: «خانه ما نزدیک میدان ژاله بود. هنگامی که تیراندازی شروع شد، ما نمیتوانستیم به خانه برویم. سربازان حتی به خیابانهای اطراف هم میآمدند. در نزدیکی میدان، پاساژی را میساختند ما هم داخل ساختمان نیمهکاره آن رفتیم. پشت بام پر از ساواکی بود. ما دیدیم که آن پایین تعداد زیادی از مردم را کشتند.»
یکی دیگر از ناظران واقعه نیز که در آن زمان در اطراف میدان شهدا مغازه داشت؛ چنین میگوید: «در آن روز میخواستم به مغازه بروم که به علت شلوغی زیاد مانع شدند. از خیابان به طرف میدان شهدا رفتم. دیدم مردی تیر خورده است و از بدنش خون میآید. عدهای هم این مجروح را روی دست گرفته بودند و میگفتند: "
من، همسر و بچههایم شاهد بودیم که جوانی پس از گرفتن نان از فرعی وارد خیابان ۵ شد و مورد اصابت گلوله نظامیان قرار گرفت و در چالهای که برای کابل تلفن کنده بودند؛ افتاد. من و چند نفر دیگر خواستیم برای نجاتش برویم که با گلوله به سمت ما شلیک شد. جوان بیچاره دست و پا می زد. یکی از کاسبهای محل در چاله خوابید و به سمتش رفت. بعد آمبولانس آمد و جنازه شهید را برد.»
در آن روز، رژیم شاهنشاهی حتی به کودکان هم رحم نکرد و بار دیگر دست خود را به خون ملت ایران آلوده کرد. یکی از افرادی که شاهد کشته شدن کودکی در مقابل پدر و مادرش بود؛ میگوید: «یک بنده خدایی را در خیابان شکوفه در خانهشان را زدند. او بچه همان خانه بود. نمیدانم تا حالا آن خانه را فروختهاند یا نه ولی تا چندی قبل جای گلولهها روی در آهنی بود. در آن روز چند گلوله به در خورده بود و آنها آن بچه را جلوی پدر و مادرش کشتند.»