امام بر مردمداری و ارتباط با توده مردم تأکید کرده بودند و گفته بودند که باید سعی کنیم تا فاصله خود را با مردم کم کنیم؛ از همین روی، ایشان به امام موسی صدر تأکید میکردند که ارتباط مردمی را بیشتر کنند.
مروری بر فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان
امام موسی صدر در حمایت از فعالیتهای انقلابی و مبارزاتی در لبنان و سوریه در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی نقش بیبدیلی ایفا کرد. مبارزان ایرانی خارج از کشور خاطرات و یادماندههای بسیاری از نقش حمایتی امام موسی صدر در آن دوره داشتند. علی جنتی از جمله افرادی است که در خاطرات خود به فعالیتها و اقدامات امام موسی صدر در لبنان اشاراتی داشته است.
علی جنتی در قسمتی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است با اشاره به سفر سال 54 حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی به سوریه و لبنان و دیدار با امام موسی صدر میگوید: آقای هاشمی طی همان سفر، چند ملاقات نیز با امام موسی صدر داشت.
تشکیل مجلس اعلای شیعیان لبنان
امام موسی صدر در لبنان شخصیت بارز و برجستهای بود. وی از زمان مرحوم بروجردی به آنجا رفته، توانسته بود ضمن فعالیت تبلیغی، فعالیتهای سیاسی نیز داشته باشد و توانسته بود تشکلی به شیعیان لبنان بدهد که در واقع گروهی محروم بودند. با توجه به اینکه لبنان نظام قبیلهای داشت و شیعیان هم در غالب قبیلههای مختلف یا در جنوب، یعنی شهرهای صور و صیدا، یا در شمال، یعنی در بعلبک، مستقر بودند، ایشان مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کردند که از همه این قبایل و عشایر لبنانی، شخصیتهایی در این مجلس عضو شدند. خود ایشان هم رئیس این مجلس بود و درواقع شیعیان احساس کردند که هویت جدیدی پیدا کردهاند و این در وضعیتی بود که آنها محرومترین قشر در لبنان بودند.
همکاری شهید چمران با امام موسی صدر
در آن زمان، مرحوم شهید چمران حدود 9 سال بود که در لبنان بود. ایشان پس از پایان تحصیلات در آمریکا، احساس کرده بود که امام موسی صدر حرکتی را در لبنان برای نجات شیعیان لبنان آغاز کرده، وجود او در آنجا مفید خواهد بود؛ از همین روی، به جای اینکه به ایران برود به لبنان آمده، در کنار امام موسی صدر قرار میگیرد.
آنها ابتدا کار خود را با یک سری فعالیتهای تولیدی و آموزشی شروع میکنند. مدارسی را در جنوب لبنان تأسیس کرده، هنرستان صنعتی را در جنوب لبنان راهاندازی میکنند. یک هنرستان فنی هم در صور و کارگاههایی برای اشتغال پسران و دختران محروم شیعه درست مینمایند و کارهایی از این قبیل که مرحوم چمران به آنها سامان میدهد.
تاسیس گروههای مقاومت لبنان
از جمله کارهایی که در سال 54 انجام شد، تأسیس گروه نظامی به وسیله امام موسی صدر بود. این گروه به منزله بازوی نظامی مجلس شیعیان لبنان میتوانست در صحنه سیاسی مؤثر باشد. در ضمن بخش عمدهای از شیعیان در جنوب لبنان زندگی میکردند و هر روز مورد هجوم اسراییل واقع میشدند و باید به نوعی از خود دفاع میکردند و به اسراییل ضربه میزدند. این گروه تحت عنوان «امل» که حرف اول عبارت «افواج المقاومة اللبنانیه» به معنای گروههای مقاومت لبنان است، آغاز به کار کرد. از طرف دیگر خود کلمه امل نیز به معنای آرزو و آرمان است.
پیام امام خمینی به امام موسی صدر
آقای هاشمی جلساتی را با امام موسی صدر و شهید چمران داشت و من نیز در برخی از این جلسات حضور داشتم. جالب است بدانید که آقای هاشمی، آقای چمران را برای اولین بار در این جلسات ملاقات کرد. البته از قبل ایشان را دورادور میشناخت و زمانی که من میخواستم از ایران خارج شوم به من توصیه کرد که در آنجا با آقای چمران تماس بگیرم و حتی این نکته را یادآور شد که ایشان از عناصر خوب و مبارز در لبنان است.
آقای هاشمی پیامی را از امام، خطاب به آقای موسی صدر نقل کرد و آن این بود که امام بر مردمداری و ارتباط با توده مردم تأکید کرده بودند و گفته بودند که باید سعی کنیم تا فاصله خود را با مردم کم کنیم؛ از همین روی، ایشان به امام موسی صدر تأکید میکردند که ارتباط مردمی را بیشتر کنند. چون ایشان در آن سالها شخصیت رسمی پیدا کرده، با محافظ رفت و آمد میکردند و بیشتر ارتباطاتشان با رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان و سفرای خارجی مقیم لبنان و سایر مقامات بود، ارتباط روحانیشان با توده مردم ضعیف شده بود.
رایزنی امام موسی صدر برای حل مشکل اقامت مبارزان
یکی از مشکلاتی که ما در سوریه و لبنان با آن رو به رو بودیم، بحث اقامت در این کشورها بود. ما هویت قابل عرضهای نداشتیم. کار ما مخفی بود و نمیشد به هر کسی گفت که چه میکنیم و تا یک توجیه قابل قبول نداشتیم، نمیتوانستیم مجوز اقامت بگیریم. در این زمینه آقای امام موسی صدر خیلی به ما کمک کردند. ایشان بعضی از افراد را به منزله اعضای مجلس اعلای شیعیان لبنان به دولت لبنان معرفی کردند و بدینترتیب ما توانستیم به طور رسمی اقامت بگیریم. همچنین با آقای حافظ اسد صحبت کردند که تعدادی از مبارزان ایرانی که علیه رژیم شاه مبارزه میکنند در سوریه هستند، شما دستور بدهید که به آنها اقامت بدهند. ایشان هم موافقت کردند و من به اتفاق مرحوم محمد منتظری به وزارت کشور مراجعه کردیم و برای تعدادی از دوستان اقامت گرفتیم.
یکی از مسایلی که در آن زمان درباره اقامت امام مطرح بود، این بود که معمولاً چون ویزای فرانسه سه ماهه بود، با توجه به روابط تجاری و اقتصادی فرانسه با ایران، احتمال داده میشد فرانسه بر اثر فشار رژیم شاه، بعد از اتمام سه ماه اقامت امام، با ماندن ایشان در فرانسه موافقت نکند؛ بر همین اساس، به فکر افتادیم که با بعضی از سران کشورهای انقلابی مذاکره کنیم تا اگر فرانسه برای خروج امام فشار آورد امام به آن کشور مهاجرت کنند.
تعبیر امام خمینی درباره قذافی
آقای قطبزاده به دلیل ارتباطاتی که از قبل، از طریق امام موسی صدر با مقامات سوریه داشت، با حافظ اسد و سران سوریه ارتباط برقرار نمود و قرار شد به دمشق برود و با دولت سوریه درباره اقامت امام در سوریه مذاکره کند. در همان زمان قرار شد من و آقای غرضی نیز به لیبی برویم و با قذافی در این باره وارد مذاکره بشویم.
به همین دلیل با سفارت لیبی در پاریس تماس گرفتیم و بعد از طریق ارتباطاتی که داشتیم، با وزیر خارجه لیبی تماس گرفتیم و با هماهنگی قبلی به لیبی رفتیم. در آنجا ابتدا با احمد شحاطه، وزیر خارجه وقت، ملاقات کردیم و پس از آن قرار شد با قذافی ملاقات داشته باشیم. حدود هشت روز در آنجا ماندیم. وقتی دیدیم که برای ملاقات با ایشان ما را سر میدوانند و امروز و فردا میکنند، احساس کردیم ماندن ما بینتیجه است و به این ترتیب فقط زمان را از دست میدهیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برگردیم. وقتی به فرودگاه رفتیم، به ما گفتند که آقای قذافی وقت ملاقات دادهاند. چون از گذشته به دلیل مفقود شدن امام موسی صدر، به دولت لیبی مظنون بودیم، ترسیدیم که نکند در راه بازگشت از فرودگاه ما را سر به نیست کنند. به هر حال برگشتیم و یکسره ما را به کاخ قذافی بردند.
وارد کاخ که شدیم، بلافاصله ایشان به اتاق ملاقات آمد. ما به وی توضیح دادیم که امام از شخصیتهای برجسته اسلامی هستند و علیه شاه مبارزه میکنند و چون احتمال دارد که دولت فرانسه در پایان سه ماه اقامت فشار بیاورد که ایشان آنجا را ترک کنند، اگر شما موافقت کنید، ایشان به لیبی بیایند و در اینجا اقامت نمایند. آقای قذافی با بیان سخنانی، نسبت به امام ابراز علاقه کرد و گفت: «برای انجام هرگونه کمکی آمادگی دارم. اکنون حاضرم هر مقدار کمک مالی بخواهید، بکنم. همچنین اگر سلاح نیاز داشته باشید، در هر نقطهای، حتی روی آبهای خلیج فارس، به شما تحویل میدهم». گفتیم: «نه بحمدالله ملتمان غنی است و احتیاج به کمک مالی نداریم. انقلابیون و مبارزانی که در ایران هستند از طرف ملت حمایت میشوند». برای ما همیشه این نکته مذموم بود که بخواهیم از خارج کشور کمک مالی بگیریم، حتی از قذافی که شعار اسلامگرایی میداد.
درباره سلاح هم خیلی بحث نکردیم. ایشان از اینکه امام به لیبی بیایند ابراز خرسندی مینمود. حتی تأکید کرد که ضرورت ندارد بعد از پایان سه ماه به لیبی بیایند، پیشنهاد میکنم همین الآن تشریف بیاورند. ما از ایشان استقبال میکنیم و میتوانند تا هر زمان که بخواهند در اینجا بمانند. اینجا کشور خودشان است. ما از برخورد آقای قذافی خوشحال شدیم و بلافاصله به پاریس برگشتیم.
در پاریس، در همان اتاق کوچکی که امام اقامت داشتند، خدمت ایشان رسیدیم. گزارش سفر و گفتگوهایی را که با قذافی داشتیم به عرض ایشان رساندیم. برخلاف انتظار که فکر میکردیم امام خوشحال شوند، تأملی کردند و فرمودند: «قذافی شایسته اعتماد نیست» و جملهای اضافه فرمودند که دقیقاً آن جمله را به یاد ندارم؛ اما مضمونش این بود که با طناب قذافی نمیشود به داخل چاه رفت.