رسم گمنامی

 ۱۳۸۸/۱۰/۰۳
در فرهنگ اسلامی به دور از شهرت و معروفیت و پرهیز از سروصدا و هیاهو و اسم و رسم پراکندن بسیار تاکید شده است و گمنامی و ناشناخته بودن هم فضیلت است و هم نعمت. چراکه مؤمن در سایه‏سار گمنامی و ناشناختگی با آرامش بیشتری می‏تواند در تربیت نفس خویش بکوشد و از آفات فراوان شهرت در امان بماند.
امیرمؤمنان علی(ع) در تبیین صفات مؤمنان می‏فرمایند: «المؤمن خَمول» یعنی مؤمن، گمنام است و در جای دیگر گمنامی را نعمتی الهی برمی‏شمارند: «الخُمول نعمة» و این سخن را چنین مدلّل می‏فرمایند که: «المرء لنفسه ما لم یعرف؛ فإذا عرف صار لغیره» یعنی انسان تا زمانی که شناخته‏نشده و گمنام است برای خودش است ولی آنگاه که شناخته شد برای دیگران خواهد شد.
چون کسی که معروف و شناخته شده است دائماً باید در صدد تأمین خواست و نظر دیگرانی باشد که او را می‏شناسند و از این رهگذر گاه ممکن است در جهت تأمین خواست دیگران گرفتار مخالفت با خواسته‏های پروردگار شود. زیرا بسیاری از خواهش‏های دیگران، خواسته‏های نفسانی و در تعارض با اوامر الهی است و اگر کسی خود را نساخته باشد و نتواند در برابر چنین خواسته‏های باطلی مقاومت کند، گرفتار سخط الهی خواهد شد.
اما گمنامان از یک سوی از چنین مهلکه‏ای در امانند و از سوی دیگر از فرصت گمنامی برای تزکیه و تربیت خویش بهره‏ها می‏برند‍؛ و چه زیباست آنجا که چنین مردانی، این خمول و گمنامی را از نشئه‏ی حیات مادی دنیوی با خود به نشئه‏ی حیات معنوی پس از مرگ نیز می‏برند و هم‏چنان که گمنام بودند، گمنام می‏مانند.
آری، «شهدای گمنام» همان مؤمنانی هستند که ترجیح دادند در خلسه‏ی خمول عارفانه‏شان باقی بمانند و از شراب طهور گمنامی دو سه پیمانه‏ای بیشتر بنوشند تا ما زمینیان خاکی پای در گِل مانده‏ی کور و کر آنها را نشناسیم تا ایشان در این گمنامی و شیدایی، بیشتر و بهتر به مداوای امراض روحی ما دنیازدگان شهوت‏پرست شهرت‏طلب بپردازند و من و تو را از خواب غرور و نخوت و غفلت بیدار کنند.
«شهید گمنام» حقیقتی است که دو فضیلت را در خود جمع کرده است: «شهادت» و «گمنامی»؛ و هر یک از این دو فضیلت به تنهایی برای برنده شدن در مسابقه‏ی معنویت و رسیدن به درجات عالی قرب الهی کافی است.
پس باید گفت شهید گمنام از سایر شهدا هم بالاتر و بافضیلت‏تر است و در نتیجه دست او در پیش‏گاه الهی بازتر است و مشکل‏گشاتر است؛ چون خدا به او محبت ویژه‏ای دارد اگر او از خدا چیزی بخواهد یا از کسی شفاعت کند، خدا حتماً خواسته‏اش را اجابت می‏کند.
مزار شهید گمنام هم، هم‏چون فانوس پرفروغی، راه‏گم‏کردگان دریای پرتلاطم این دنیا را به ساحل نجات و هدایت می‏خواند و نور امید را بر دل‏های کشتی‏شکستگان اقیانوس معنویت می‏تاباند.
رسول خدا(ص) می‏فرمایند: «إنّ الله یحبّ الأتقیاء الأخفیاء الذین إذا غابوا لم یفتقدوا و إذا حضروا لم یعرفوا؛ قلوبهم مصابیح الهدی...» یعنی خدای متعال بندگان پرهیزگار پنهان خود را دوست می‏دارد؛ همانان که در عین ناپیدایی، گم نشده‏اند و در عین حضور، ناشناخته‏اند؛ آنان دل‏هایشان چراغ هدایت است...
پس چه کوته‏بین است آنکه بر مزار شهید گمنام، غصه‏ی گمنامی او را می‏خورد یا دلش به حال او می‏سوزد که چرا گمنام شده و مادری یا خواهری یا پدری و برادری ندارد تا بر سر قبر او به یادش بگرید و شیون سر دهد. چنین کسانی نه مرتبه‏ی والای شهادت را می‏شناسند و نه از فضیلت گمنامی و خمول چیزی می‏فهمند.
و چه تنگ‏نظرند آنان که برافراشته‏شدن این مشعل‏های فروزان هدایت و پراکنده‏شدن شمیم خوش مجاهده‏ی مخلصانه‏ی گمنامانه‏ی بهترین جوانان این سرزمین در نقطه‏نقطه‏ی این خاک مقدس را برنمی‏تابند و تدفین شهدای گمنام در شهرها را پراکندن غم و اندوه و سیاهی و تباهی و ناامیدی می‏انگارند. اینان نیز بیماردلانی هستند که هنوز «شهید گمنام» را نشناخته‏اند و ما برای شفای آنان دعا می‏کنیم.
و چه نفاق‏آلودند کسانی که به‏خاطر اغراض پست سیاسی‏شان با تدفین شهدای گمنام در دانشگاه‏ها مخالفت می‏ورزند و خود را به ظاهر پیرو راه شهدا و به‏دنبال حفظ کرامت و قداست آنان معرفی می‏کنند. اینان آن‏قدر خبیثند که دعای پیامبر خدا(ص) هم در حقّ‏شان مستجاب نخواهد شد و ما نیز آنان را نفرین می‏کنیم تا در دنیا و آخرت به خواری و خذلان گرفتار آیند. (سواء أستغفرت لهم أم لم‏تستغفر لهم لن یغفر الله لهم)
«شهید گمنام» حقیقتی آسمانی است که برای شناخت او باید آسمانی شوی و به همین دلیل است که در روایات، آنان را «مجهولون فی الأرض و معروفون فی السماء» می‏خوانند، یعنی گمنام در زمین و نام‏دار در آسمان؛ و چه زیبا رهبر عزیزمان در شأن آنان فرموده‏اند:
آن انسانی که در راه دفاع از ملت، دفاع از کشور، دفاع از عدالت، دفاع از حقیقت، مقابله در مقابل تجاوز و زورگویی و دست‏اندازی مراکز قدرت جهانی وارد میدان می‏شود، او برای ارزش می‏جنگد؛ اگر هیچ کس هم او را نشناسد و گمنام بمیرد و گمنام بماند هم ، در ملکوت آسمان‏ها فرشتگان الهی او را با سر انگشت به هم نشان می‏دهند. او نمی‏میرد؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً» این‏ها را مرده مپندارید؛ این‏ها زندگان جاویدند؛ منبع احسانند...
 
 
 
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.