ز جادههای خطر بوی یال میآید
کسی از آنسوی مرز محال میآید
صدای کیست؟ خدایا! درست میشنوم؟
دوباره بوی صدای بلال میآید
مشام جنگل آتش گرفته میسوزد
که بوی سوختن از یک نهال میآید
ز بس فرشته به تشییع لاله آمد و رفت
صدای مبهم برخورد بال میآید
مپرس از دل خود: لالهها چرا رفتند
که بوی کافری از این سؤال میآید
بیا و راست بگو، چیست مذهبت؟ ای عشق!
که خون لاله به چشمت حلال میآید
به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم
که بوی سبزترین فصل سال میآید
قیصر امین پور
لاله پرپر
بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه دیگر بگیریم
بیا گمگشته دیرین خود را
سراغ از لاله پرپر بگیریم
بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه دیگر بگیریم
بیا گمگشته دیرین خود را
سراغ از لاله پرپر بگیریم
زمین گویی غمی بنهفته داره
سخن هار در دهان ناگفته داره
ز هر چشمش هزاران چشمه جوشه
که در دل صد شهید خفته داره
قیصر امین پور
آن سوی آبی ها
ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم
سنگ قبر ماست دریا ، نقش قبرما نسیم
شهر ما آن سوی آبی هاست ، دور از دسترس
شهر ابراهیم ادهم ، شهر لقمان حکیم
اندکی بالاتر از آبادی تسلیم محض
صاف می آیی سرِکوی «صراط المستقیم «
خاک آن عرشی ست ، گل هایش زیارتنامه خوان
سنگفرش آسمانش ، بال های یا کریم
شهر ما آبادی عشق است ، اما راز عشق
عشق یعنی واژه های رمز قرآن کریم
عشق یعنی قاف ولام «قل هوالله احد»
عشق یعنی بای «بسم الله رحمان الرحیم»
علی رضا قزوه
تقدیم به سیزده شهید گمنام دفاع مقدس که در کرمان میهمانمان بودند:
می آییم استقبالتان
باز می آیید و می آییم اسقبالتان
میهمانان خدا ، خوش باد بر احوالتان
زورقی این جا روان بر دست ها ، بر شانه ها
در فراسو آسمان ها هست زیر بال تان
جان شیرین را به راه حق سپردن ، ساده نیست
ساده زد این را رقم ، تقدیر ، در اقبال تان
چشمه های زخم ،اعضایی نه چون روز نخست
نزد حق این هاست ، این ها ، صورت اموالتان
نعمت دیدارتان خوش باد ، باری کی رسد
حال این جا مانده محرومان به پای حالتان ؟
نور باد و خرّمی در باغ ساران بهشت
شادی هر روزتان ، هر ماه تان هرسال تان
یادتان محفوظ ماند کاش ، یاران حسین (ع)
پیش رو هر چند نصب العین شد تمثال تان
«محمد جواد محبت»
...................................................................................