صبح روز نهم
-
گلعلی بابایی
-
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
تازه ترین اثر گلعلی بابایی با عنوان «صبح روز نهم» که به سرگذشت نامه سردار شهید مهندس «علی رضا نوری» قائم مقام فرماندهی لشکر27 محمد رسول الله (ص) می پردازد.
«شهید علی رضا نوری» از مدیران کارآمد نظام در سال های نخست انقلاب اسلامی و از جمله فرماندهان برجسته میدانی سپاه در عرصه جنگ های نامتقارن و در صحنه نبردهای منظم دوران دفاع مقدس بود.
مهندس نوری اصالتاً اهل شهرستان ساری از استان مازندران بود. این فرمانده به دلیل آن که از مدیران رده بالای راه آهن دولتی ایران و همچنین از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران منطقه 10 استان تهران محسوب می شد، مسئولیت فرماندهی بخشی از نیروهای اعزامی از تهران به جبهه های جنگ را نیز بر عهده می گرفت.
«صبح روز نهم»؛ کتاب پانزدهم از مجموعه «بیست و هفت در 27» است. این مجموعه، سرگذشت نامه های فرماندهان شهید لشکر 27 محمد رسول الله (ص) را در بر دارد.
یک ماه بعد از رفتن علیرضا به تهران، او دوباره به اهواز آمد. با دیدنش خیلی خوشحال شدم. در خانه مجبور بودیم او یک طرف اتاق بنشیند و من هم در طرف دیگر اتاق. اصلاً نمیشد کنار هم بنشینیم. حتی زیاد با هم صحبت نمیکردیم و مراقب نگاههایمان هم بودیم. پدرم میگفت: «این کارها هیچ معنی ندارد! بیاید دست همسرش را بگیرد و بروند منزل خودشان.» ولی همین هم غنیمت بود. فردای روزی که آمد، من و علیرضا همراه با برادرم و زن داداشم، غروب، برای پیادهروی، از منزل خارج شدیم. بعد از مقداری راه رفتن آنها جلو رفتند و از ما دور شدند. همین باعث شد، من و علیرضا تنها بشویم. ابتدا صحبت از دلتنگیها شد و بعد صحبتهای معمولی. علیرضا بدون مقدّمه پرسید: «منیژه، چرا روسری سرت نمیکنی؟ حجاب خیلی خوب است و من دوست دارم شما با حجاب باشید.» گفتم: «یعنی چه؟! اصلاً حرفش را هم نزن! مگر قبل از عقد من را ندیده بودی؟! مگر وقتی که از من خواستگاری کردی، با حجاب بودم و روسری داشتم؟! امکان ندارد!