مقدمه
مدتی است با تلاش پرسنل کمیته جست وجوی مفقودین و دیگرنهادهای انقلابی پیکرهای مطهر شهدای گمنام درنقاط خاصی از کشور به خاک سپرده می شوند. مناطقی چون ارتفاعات کلک چال تهران، عظیمیه کرج، گاوازنگ زنجان، عون بن علی تبریز، تپه شهدای ایذه، مسجد بلال صدا و سیما، مسجد قدس شهرک غرب، دانشگاههای امام علی(ع)، امام حسین(ع)، امام هادی(ع)، دانشکده فارابی، دانشکده علوم انتظامی و دیگرنقاط این شرافت را پیدا کرده اند تا تعدادی از بهترین های این امت را در آغوش بگیرند چرا که شرف المکان بالمکین. ولی پیرامون این حرکت که بنابر اعتقاد دست اندرکاران آن برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تجلیل از شهیدان انجام می شود تاکنون سخنان گوناگونی مطرح شده و می شود. در این رابطه عمده اظهارات حول محورهای ذیل دور می زند:
عده ای با این اقدام به عنوان یک حرکت نوین و پرنشاط جهت ارتقای فرهنگ ایثار و شهادت و صيانت از آن موافق هستند وگروهی دیگر در مورد علل این حرکت و میزان تأثیرات آن دارای ابهام و خواهان توضیح بیشتر مسؤولان ذیربط می باشند و بالاخره گروهی دیگر بکلی با آن مخالف هستند که در مورد علل مخالفت خود دلایلی عنوان می کنند که در جایگاه خاص خود قابل بررسی و ارزیابی است. به هر تقدیر آنچه که ما را وامی دارد تا به این موضوع بپردازیم پاسخگویی به این سؤالات و رفع عطش کسانی است که نمی دانند در مورد این رخدادها چگونه برخورد کنند و اساساً آیا مشوق این کار باشند یا بازدارنده آن. امیدواریم بتوانیم با پرداختن جامع الاطراف به موضوع، به پرسشها و دغدغه ها پاسخی شایسته بدهیم.
* سابقه تاریخی در کشور ایران
با بررسی اجمالی در تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان به خوبی معلوم می شود که:
قبور فرزندان ائمه علیهم السلام همواره به عنوان نشانه ای از هدایت، عاملی برای ترویج مکتب مترقی و متعالی تشیع و بقای آن دراین مرز و بوم به شمار رفته است. گستردگی امامزادگان مدفون در ایران اسلامی ضمن اینکه بیانگر گستردگی و شعاع ترویج معارف حقه شیعه به شمار می رود نشانه ای است از میزان عشق و علاقه مردم به ائمه هدی(ع) در طول تاریخ، علاوه برآن با کمی دقت متوجه می شویم که نحوه پراکندگی این امامزادگان در سطح کشور با میزان پیروی مردم آن دیار از مکتب اهل بیت(ع) رابطه مستقیمی دارد و به عبارت دیگر اگر در جایی از کشور مرقدی از این انسانهای وارسته وجود نداشته عملاً از تشیع در آن دیار خبری نبوده و اگر بوده به مراتب از حیث کمیت در سطح نازل تری قرار داشته است. به هر تقدیر به واسطه وجود این مراقد نورانی همواره دلهای به خواب غفلت فرورفته برخی از افراد امت بیدارشده و لاجرم تنفری شدید از اوضاع و احوال حکام جور در روح آنان جایگزین شده است. محبت به فرزندان پیامبر وائمه هدی(ع) در میان اقشار مختلف مردم مسلمان موجب شد تا آنان قبور آن بزرگواران را چون نگینی در برگرفته در ترویج مکتب تشیع بکوشند. شهرهای مهم و تاریخی چون مشهد، ری، اصفهان، شیراز، ساری، یزد، اهواز، دزفول، بابل، آمل، تبریز، قم، همدان نشانه های بارزی از این اقبال عمومی مردم می باشد. همچنین سوابق تاریخی صدسال اخیر نشان می دهد در مبارزات مردمی با حکام جور و استبداد وجود مراقد امامزادگان به عنوان محل تحصن و تجمع یک نقش محوری داشته است. لذا در مجموع می توان اینگونه ادعا نمود که: این مراقد شریف نوعی حرکت آفرین و الهام بخش بوده اندتا کسانی که می خواهند راه مبارزه و تعالی را بپیمایند در پیچ و خم مبارزه هدف را گم نکنند.
* اقدامات انجام شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
بدون شک از نخستین اقداماتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عمل آمد. موضوع اقبال و توجه به مراکز و مراقد ائمه هدی (ع)، امامزادگان، شهدا و علما و صالحین بطور جدی در دستور کار مسؤولین و دست اندرکاران امور قرار گرفت. اقداماتی چون: توسعه و تکمیل حرم مطهر رضوی، ساخت و ساز و توسعه قبور امامزادگان در سراسر کشور، ردیابی واحیای قبور بزرگانی چون شهید مدرس، میرزا کوچک خان جنگلی همچنین توجه نسبی به گلزارهای شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، همگی حاکی از این معنی و نیاز معنوی مردم بود که بقدر میسور بدان توجه شد و البته دامنه این فعالیتها هیچ گاه منحصر به داخل کشور نشد بلکه با مساعدت مقامات کشور سوریه ساخت و تکمیل بنا و ضریح مطهر حضرت زینب (ع) و حضرت رقیه (ع) نیز مورد توجه جدی مسؤولین کشورمان قرار گرفت که البته در بخش برون مرزی موضوع توجه به قبور چهار امام مظلوم شیعیان در بقیع تاکنون به دلیل عدم همراهی حکام سعودی نتیجه بخش نبوده است ولی این امر مانع از اقدامات و پیگیری مسؤولین کشورمان نخواهد بود! در کنار همه این اقدامات، ما پس از فراغت از دفاع مقدس و شروع بازسازی کشور در ابعاد گوناگون متأسفانه با رویکردی به نام تهاجم فرهنگی مواجه شدیم که اساس و ریشه ها و پیوندهای اعتقادی وتاریخی و هویت اسلامی مردم ما بویژه جوانان را مورد هدف قرار داد. به موازات اقدامات دشمن تلاشهایی به عمل آمد تا جلوی این سیل بنیان کن گرفته شود که از آن جمله: ترویج معارف حقه دفاع مقدس و فرهنگ ایثار و شهادت است. لذا به منظور صیانت از دستاورد خون شهیدان سرافراز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، همه انسانهای دلسوخته و علاقه مند و باورمند انقلاب اسلامی بر آن شدند تا در این معرکه جدید از همه هستی خود مایه بگذارند تا شاید از آثار مخرب این هجوم همه جانبه فرهنگی بکاهند. در همین رابطه حرکت کمیته جست وجوی مفقودین در راه اندازی کاروانهای سراسری تشییع ابدان طیبه شهدای مفقودالجسد جانی دوباره به کالبد نیروهای وفادار به انقلاب و ارزشها دمید چرا که هر از چندگاهی با پراکنده شدن عطر و شمیم خوش شهادت، دلهای کسانی که می رفت تا در غبار مادیت و زرق و برق و جلوات دنیایی به غفلت خو کند با این تذکار معنوی متنبه شده و شهیدان این ستاره های هدایت، دست پرلطف خود را بر سر این امت خصوصاً جوانانی که چیزی از انقلاب و دفاع مقدس درک نکرده بودند کشیدند تا آنان فراموش نکنند آنچه که در راه احیای نهال انقلاب نثار شده است بسی سنگین و گرانقدر است و نباید از کنار آن به آسانی گذشت! طبیعی است این روند نمی تواند بطور پیوسته ادامه یابد چرا که دیر یا زود باکشف باقیمانده شهداء و تدفین آنها در قبرستانهای کشور عملاً امکان راه اندازی تشییع شهداء به صورت گسترده و سراسری وجود نخواهد داشت و خلاصه اینکه در روز معینی به این فعالیتها خاتمه داده خواهد شد. لذا این فرض بر دست اندرکاران است تا برای تداوم فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت چاره ای بیندیشند و بستری مناسب برای ارتزاق معنوی کسانی که در سالهای آتی به این عالم پای می گذارند فراهم نمایند. در اینجا نخستین سؤالی که به ذهن می آید این است که:
آیا گلزارهای موجود شهداء الهام بخش و حرکت آفرین نیستند که مسؤولین امر درصدد ایجاد مراکز جدیدی برآمده اند؟
در پاسخ باید گفت: اگرچه تاکنون پیرامون میزان تأثیرگذاری گلزارهای شهیدان تحقیق جامعی صورت نگرفته است ولی این حقیقت کاملاً بارز و روشن است که شعاع کسانی که از گلزارهای شهیدان بهره می گیرند شامل همه آحاد مردم نمی شود. به عبارت دیگر مراجعه عموم به قبرستان خصوصاً در شهرهای بزرگی چون تهران که بنابر سیاست های متخذه در گذشته، قبرستان آن در مسافتی دور و خارج از شهر تهران در نظر گرفته شده است همواره بادشواریهایی روبرو است و از سوی دیگر همواره قشر بخصوصی از مردم پای بند به معنویات، تمایل خود را به زیارت قبور شهداء نشان می دهند و اگر ساده تر بخواهیم توضیح دهیم باید بگوئیم: افرادی که به قبرستان و مزار شهداء می روند یا از خانواده شهداء و وابستگان آنها و یا از رزمندگان هستند و یا از کسانی هستند که در طول سال ممکن است فردی از اقوام آنان فوت کند و آنان ناگزیر سری به قبرستان می زنند و الابطور معمول زیارت اهل قبور در شهرهای بزرگ فرصت چندانی را برای زیارت اختصاصی شهداء فراهم نمی سازد. لذا با توجه به فضای ویژه گورستان و مشکلاتی که در این مراکز وجود دارد امکان تجمع پیوسته و حرکت فرهنگی منسجم و سازمان یافته وجود ندارد به عنوان مثال: در اغلب گورستانهای کشور به دلیل برخی موانع نمی توان شبها مراسمی چون دعای کمیل یا توسل و امثالهم برگزار نمود. نکته دیگری که باید با صراحت و شجاعت بدان اعتراف کرد این معنی است که: اساساً تدفین شهداء در کنار اموات کار اشتباهی بوده است. انتقال هزاران شهید به قبرستانهای دور افتاده نوعی دور ساختن مردم از ستاره های هدایت است. چرا که بفرموده مقام معظم رهبری: یاد شهداء باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد. لذا دور ساختن مراقد شهداء زمینه را برای یاد پیوسته شهداء تا حدودی کمرنگ می کند. در گذشته و حتی هم اکنون نیز در شهرهایی که کمتر توسعه یافته اند، مردم راحتتر و به نحو مطلوبتری قبور مؤمنین و شهداء را زیارت می کنند. ولی با گسترش شهرها عملاً این فرصت و امتیاز از مردم سلب شده است! برابر اطلاعات واصله در اغلب کشورهای غربی و اروپایی قبرستانها در نقاط بسیار زیبا و جذاب و در داخل شهرها قرارگرفته است تا زیارت اهل قبور برای مردم آسانتر باشد. در همین رابطه یادآوری این نکته نیز خالی از فایده نیست که به دلیل قرار گرفتن قبر مطهر حضرت امام (ره) در خارج از تهران زیارت آن رجل الهی برای بسیاری از مردم در طول هفته با دشواری انجام می شود. شاید اگر شرایط نخستین و التهابات روحی پس از رحلت امام نبود تصمیم دست اندرکاران تدفین امام، غیر از این بود مثلاً: آن بزرگوار را در همین مصلای بزرگ امام خمینی و در وسط شهر تهران به خاک می سپردند تا مردم در طول روز بطور پیوسته بتوانند با آن عزیز سفر کرده تجدید پیمان بنمایند. کما اینکه در مشهد مقدس، قم و شیراز این فرصت بخوبی برای مجاورین حضرت رضا (ع)، حضرت معصومه (ع) و حضرت احمدبن موسی (ع) «شاهچراغ» فراهم است. بنابراین به منظور فراهم سازی بسترهای لازم جهت ترویج فرهنگ شهادت و ایثار ناگزیر هستیم شرایطی را ایجاد کنیم تا شهادت در چشم ها شیرین شود.
بفرموده مقام معظم رهبری: باید همه وسائل و عواملی که شهادت را در چشم ها شیرین می سازد بکار گرفته شود. لذا تردیدی نداریم که: ایجاد ذوق و رغبت بیشتر درمردم برای حضورگسترده تر در مراقد شهداء و فراهم سازی تسهیلات لازم، یکی ازمهمترین اموری است که باید دست اندرکاران امور مربوط به شهید و شهادت بدان بپردازند. بنابراین ازمجموع این فراز چنین نتیجه می گیریم که:
اولاً: گلزارهای شهدا بویژه درشهرهای بزرگ به دلیل دور بودن از شهر برای عموم مردم قابل استفاده روزمره نیست.
ثانیاً: شرایط گلزارهای موجود به دلیل قرارگرفتن در قبرستانهای رسمی برای کار فرهنگی پیوسته مساعد نیست.
ثالثاً: دست اندرکاران امورفرهنگی شهید وشهادت می بایست چاره ای برای رفع این نقیصه بزرگ بیاندیشند تا هم تعداد بیشتری از مردم بتوانند از فیوضات معنوی شهیدان بهره ببرند و هم امکان انجام فعالیتهای فرهنگی مستمر در جوار مرقد شهدا فراهم شود.
* تجربیات در دیگر کشورها:
با بررسی های به عمل آمده دراغلب کشورها چه از نوع غربی وچه شرقی اینگونه به دست می آید که : قبور قهرمانان ملی همواره موردتوجه مردم قرار گرفته است. درچین، کره، ژاپن، کشورهای تجزیه شده از شوروی سابق، تمام کشورهای اروپایی ، مرقد سربازان گمنام به عنوان یک بنای نمادین (سمبولیک) و در بخش Center City یا به اصطلاح بخش مرکزی شهر قرار دارد و محل زیارت عموم است . طی نقل یکی از دوستان هنگامی که عده ای از مسؤولین کشورمان با کیم ایل سونگ رهبر فقید کره شمالی دیدار می کردند نامبرده اظهار داشت: شهدای خود را بر بالای ارتفاع مشرف برپایتخت دفن کرده ایم تا آنان همواره ناظر ما باشند و ما فراموش نکنیم که باید راه آنها را ادامه دهیم. این عبارات بخوبی نشان دهنده این معنی است که : وجود قهرمانان ملی واحساس حضور دائمی نسبت به یک روح برتر نوعی الهام بخش و حرکت آفرین است. برابر آنچه که نقل شده است درکشورهای تازه استقلال یافته شوروی وازجمله در خود مسکو برابر یک رسم ملی بسیاری از زوج های جوان به هنگام شروع ازدواج وتشکیل زندگی مشترک مقید هستند پس از خروج از کلیسا بر بالای قبور سربازان گمنام حضور یافته ضمن نثار تاج گل با آنان میثاقی دوباره ببندند.
* سؤالات و ابهامات:
عمده ابهامی که متدینین ودلسوزان مطرح می کنند این است که : آیا تدفین شهدا در داخل شهرها و یا ارتفاعات مشرف بر شهرها موجب هتک حرمت نمی شود؟ طبیعی است این دغدغه که برخاسته از ایمان و اعتقاد انسانهای وارسته ودلسوز می باشد. شایسته پاسخگویی است و ما بحول و قوه الهی دراین سطور بقدر میسور بدان پاسخ خواهیم داد. (ان شاءالله) درپاسخ باید نخست به این فتوای امام راحل رضوان الله تعالی علیه پیرامون موضوع تدفین شهدا درمناطق نبرد اشاره کنیم: هنگامی که از محضر ایشان طی استفتایی سؤال شد که : درکدام حالت می توان شهید را در جبهه نبرد دفن کرد؟ واحکام دفن درحالت اضطرار چگونه است؟ حضرت ایشان درپاسخ مرقوم فرمودند: اگر وصیت به دفن درمکان معینی نکرده ودفن در جبهه هتک نباشد مانع ندارد درهمان محل دفن شود. با دقت در محتوای پاسخ حضرت امام (ره) ۲موضوع به عنوان معیار در تدفین شهدا موردتوجه است:
اول : وصیت شهید
دوم : موضوع عدم هتک حرمت
تردیدی نیست درموضوع موردبحث ، کلیه شهدایی که درنقاط خاص از جمله مناطق عملیاتی و یا درشهرها به خاک سپرده می شوند به دلیل اینکه قابل شناسایی نمی باشند واصطلاحاً گمنام تلقی می شوند موضوع وصیت نامه درمورد آنان منتفی است چرا که در صورت وجود وصیت نامه امکان شناسایی آن ابدان طیبه خود به خود به وجود می آمد وقهراً مسؤولین ودست اندرکاران امر موظف به اجرای وصیت نامه می بودند. ولی عدم هتک حرمت یک امر است عرفی که تشخیص آن کمی مشکل به نظر می رسد. به عبارت دیگر دراینگونه امور عرف عقلا و یا سیره متشرعه بهترین معیار برای شناخت مرزهای هتک حرمت است . درشرایط کنونی عرف عامه جامعه ما اینگونه پذیرفته است که برای زیارت اولیای خدا می توان به نقاط دوردست عزیمت کرد، وجود قبور امامزادگانی چون امامزاده داوود در ارتفاعات شمالغربی تهران، امامزاده هاشم بربلندای ارتفاعات جاده هراز و یا امامزاده قاسم درارتفاعات دربند هیچیک نشانه بی حرمتی تلقی نمی شود. کمااینکه وجود قبور امامزادگان، صلحا، علما و حتی انبیا در داخل شهرها نیز نشانه ای از بی حرمتی و اهانت تلقی نمی شود. یعنی مسأله دوری و نزدیکی قبور هیچیک معیار اهانت و یا تکریم نمی باشد، بلکه اهانت و استخفاف جایگاه دیگری دارد و حرمت نگه داشتن و بزرگداشت و نکوداشت و تعظیم و تکریم امری است جدا. برابر آنچه که در معارف اسلامی ما وجود دارد موضوع حرمت و تعظیم آن از شعائر الهی است کما اینکه خداوند در قرآن کریم چنین اشاره می فرماید و من یعظم حرمات الله فهو خیرله عند ربه (حج آیه ۳۰) چرا که هرکس حرمات الهی را بزرگ بدارد آن برای او در نزد پروردگارش خیر است که البته به قرینه آیات دیگر روشن می شود که مراد از حرمات، حج، مسجدالحرام ، احکام الهی زمانهای خاص و غیره است و به طور مطلق موردتأکید است و نشانه تقوی. بنابراین هرجا حرمی وجود داشته باشد آن حرم همواره مورداحترام است چرا که مردم ما مسلمان هستند و ما تاکنون ندیده ایم کسی به خود چنین اجازه ای دهد مگر منافقین این امت که در حرم امام هشتم (ع) آن فاجعه را به وجود آورده اند. لذا به طور جدی معتقدیم: حرم حریم می آورد. اشکالی که دراینجا ممکن است به ذهن خطورکند این است که : باتوجه به اینکه توهین از عناوین قصدیه نیست آیا نمی توان ادعا نمود که : تدفین شهدا در اماکن غیرمتعارف نوعی توهین اما بدون قصدقبلی است؟ پاسخی که دراینجا باید داد این است که :
اولاً: درمقام اثبات، قصد بر تجلیل و تکریم است نه اهانت و استخفاف، چرا که اگر مراقد شهدا به نحو آبرومندانه ای ساخته شود و آن مراکز همواره مورد اقبال مؤمنین و مؤمنات قرار گیرد و در پرتو آن مراکز نورانی ، معارف حقه شیعه و فرهنگ دفاع مقدس ترویج گردد و جوانان این مرز و بوم پس از حضور برآن مراقد شریف راه سعادت و کمال را طی کنند نه تنها استخفافی صورت نگرفته است بلکه طبق خواسته شهیدان عمل شده و روح ملکوتی آن عزیزانی که سالهای سال جسم مطهرشان در بیابانهای جنوب و کوهستانهای غرب کشور پراکنده بود مسرور و شادمان می شود چرا که ثمره فداکاری های آنان را ملت پاس نگه داشته و به تداوم راه آنان اصرار می شود کما اینکه مقام معظم رهبری درفرازی می فرمایند: تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگزدر برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکند.
لذا یکی از مصادیق بارز سرخم نکردن درمقابل مستکبران آن است که در مقابل امواج کوبنده تهاجم فرهنگی بایستیم و با آن مقابله کنیم و به عبارتی تسلیم نشویم.
ثانیاً: در بسیاری از مواقع باوجود برخی ضرورتها کار متروک و یا غیرمتعارف رجحان می یابد و در بستر زمان با عوض شدن زمان و مکان حکم مسأله نیز تغییر می یابد. به عبارت دیگر اگر تا دیروز به خاکسپاری شهدا در داخل شهرها و یا ارتفاعات مشرف بر شهرها عملی غیرمتعارف بود اکنون که ضرورتهای فرهنگی و حسن استقبال جوانان بیانگر نیاز به این تجدیدنظر در روشها و اسلوبهای تبلیغ فرهنگ انسان ساز شهادت است این تدفین در جایگاه خود نه تنها عملی توهین آمیز تلقی نمی شود بلکه عملی است سراسر تکریم و تجلیل از شهید و مکتب شهید. بنابر این امری است مستحسن و پسندیده و همسو با ارزشهای انقلاب و مکتب. ضمن اینکه بیان این نکته خالی از لطف نیست که: بین نهی تحریمی و نهی تنریهی (کراهتی) تفاوت جدی وجود دارد و در فرض مورد اشاره هیچ عاملی که به نوعی نشان دهد که تدفین شهدا در نقاطی چون دانشگاهها و مراکز حساس بالصراحه مورد نهی شارع مقدس قرار گرفته است وجود ندارد. بلکه همانگونه که شاره شد اگر این تدفین همسو با ترویج فرهنگ شهیدان باشد که هست نوعی رجحان و مطلوبیت نیز پیدا می کند. به عنوان مثال: باوجود اینکه نمازخواندن در لباس سیاه مکروه هست ولی در عزای امام حسین(ع) این حکم استثنا شده است و یا درموضوع ضربه زدن در ورزش رزمی چنانچه برای جبهه باشد مانعی ندارد، بلکه رجحان نیز دارد چرا که مقصد چیز دیگری غیر از اضرار و ایذاءمؤمن است بنابر این چون هدف از تدفین شهدا درنقاط غیرمتعارف همانا ترویج فرهنگ شهیدان و ایثارگری است نه تنها کراهتی در آن وجود ندارد، بلکه همانگونه که اشاره شد به نوعی رجحان و مطلوبیت نیز دارد. خصوصاً که اگر این دو موضوع یعنی عرف متشرعه و ضرورتهای زمانه قابل جمع نیز باشند که فرموده اند: الجمع مهما امکن اولی من الترک.
* چرا تدفین شهدا در کوهستان و ارتفاعات؟
بعد از توصیف ضرورتهای تدفین شهدا در شهرها بویژه مراکزی چون دانشگاهها اکنون به علل تدفین شهدا در کوهستان و یا به عبارت ساده تر نقاط مرتفع مشرف بر شهرها اشاره می کنیم:
تاکنون در ارتفاعات کلک چال تهران، عظیمیه کرج، گاوازنگ زنجان، عون بن علی تبریز و ارتفاع مرکزی شهر ایذه تعدادی از شهدای گمنام به خاک سپرده شده اند. این ارتفاعات به علت نزدیکی به شهر و به نوعی قرارگرفتن در مسیر عبور و مرور عمومی مردم بویژه جوانانی که صبح های پنجشنبه و جمعه به کوه عزیمت می نمایند از موقعیت ممتازی برخوردار هستند و به عبارت دیگر نه تنها متروکه نیستند بلکه پس از تدفین شهدا بیشتر از گذشته مورد اقبال و توجه عموم قرار گرفته اند و اگر در گذشته تنها به عنوان مراکز ورزشی و تفریحی شناخته می شدند، اکنون به یمن و برکت پیکرهای طیبه شهدا شرافت ویژه ای نیز پیدا کرده اند چرا که شرف المکان بالمکین. اما عمده دلایلی که می توان درمورد تدفین شهدا درکوهستان و ارتفاعات مشرف بر شهرها اشاره کرد همانا موارد ذیل است:
۱) همسو کردن ورزش با ارزش و سالم سازی فضای کوهستان و جهت دادن به این ورزش مفرح و جلوگیری نمودن از ابتذال آن و تشویق بیشتر مؤمنین به حضور درکوهستان و ترغیب آنان به این ورزش مفید و ضروری.
۲) عظمت دادن و تقدیس شهدا از طریق رفعت دادن به موقعیت ظاهری مکان شهدا کمااینکه در عرف ظاهری، مردم وقتی بخواهند به کسی احترام بگذارند می گویند: شما بر بالای سرما قرار دارید. اگرچه همه تقدیس بااین کار محقق نخواهد شد و این امر مقدمه است.
از سوی دیگر به فرموده مقام معظم رهبری: هر شهیدی پرچمی برای استقلال و شرف این ملت است. لذا تدفین شهدا در ارتفاعات مشرف بر شهرها به عنوان یک نمادی است از به اهتزازدرآوردن پرچمهای شرف و عزت. چرا که حضرت ایشان در جای دیگری می فرمایند: ما شهید را پرچم پیروزی می دانیم و به آن مفتخر هستیم. آری پرچم پیروزی باید همواره برافراشته باشد.
۳) تدفین شهدا در ارتفاعات، به عنوان یک معنای رمزی و نمادین و سردست گرفتن بلکه بالای سرقراردادن و به آن افتخارکردن ونازیدن است. مقام معظم رهبری در دیدار سال ۷۹ با گروههای تفحص فرموده اند: شما یک کار نمادین می کنید. اینکه جسد علی الظاهر پنهان شده شهیدی را شماها از رویش غبارها و خاکها را برطرف می کنید و آن را می آورید و بر سر دست می گیرید. این یک معنای نمادین دارد یک معنای رمزی دارد این معنایش این است که علی رغم آن کسانی که می خواهند مسأله شهادت را مسأله شهید را، مسأله فداکاری را، زیر غبارها وخاک و خل ها پنهان کنند، شما نمی گذارید این کار انجام شود. آری اکنون ما با این اقدام مصمم هستیم نگذاریم پیکرهای شهدا با تدفین در زیر خروارها خاک گورستانهای رسمی درکنار اموات چون مردگان به فراموشی سپرده شوند چرا که عدالت کماکان مظلوم است فلذا باید همچنان زائر بود و زائر شد و زیارت خواند و عاشقانه به زیارت مزار اولیاء الله رفت. زیارت سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می کند و با مسائل جامعه و جو حاکم و شرایط محیط مرتبط می شود پس برای درک ارزش و عظمت زیارت شهدا و فلسفه سیاسی و اجتماعی آن باید با فضای سیاسی اجتماعی این عصر آشنا شد و با تأکید بر سنت زیارت گامی اساسی در ابطال دسیسه های قدرتمندانی که می خواهند ارزشهای والا و چهره های پاک به فراموشی سپرده شوند برداریم.
(ان شاء الله)
چند سؤال دیگر و پاسخ ما:
۱ـ عده ای از مؤمنین و متدینین این سؤال را مطرح می کنند چرا در تدفین شهدا این قدر گسترده عمل شده و می شود آیا بهتر نبود به جای تدفین شهدا در همه شهرها و اماکن یک نقطه مرکزی بطور سمبلیک انتخاب می شد و شهدای گمنام فقط در آنجا به خاک سپرده می شدند؟ پاسخ این است که:
اولاً: تدفین تعداد زیادی از شهدای گمنام در یک نقطه در برهه ای از زمان یعنی ایام دفاع مقدس صورت گرفته است و آن تدفین بالغ بر شش هزار شهید گمنام در بهشت زهرا و چند قبرستان کشور است که متأسفانه دست اندرکاران امور بجز قراردادن سنگ قبرهای درجه ۳ کار دیگری برای این قبور مطهره انجام نداده اند لذا ادامه این روند نمی توانست مطلوب و وافی به مقصود باشد. ضمن اینکه به معایب قبرستانهای دورافتاده از شهرها قبلاً اشاره شد.
ثانیاً: چنانچه بپذیریم قبور کلیه شهدای گمنام باید در سطح یک شهر، به صورت متمرکز دفن شوند علی القاعده این شهر می بایست تهران بزرگ باشد که در صورت مبادرت به این کار تنها میدانی که در سطح شهر قابلیت این کار را دارد میدان آزادی است که البته با توجه به سیاست های شهرداری تهران هیچگاه امکان اجرای آن فراهم نمی شد.
ثالثاً: چنین تمرکزی به هیچ عنوان عادلانه نخواهد بود چرا که همه مردم شهرهای کشور بلکه روستاها این حق را دارند که به شهیدان گمنام دسترسی داشته باشند و از فیض وجود آن مردان الهی بهره ببرند لذا تمرکز شهدا در تهران و محروم نمودن مردم سایر شهرها و روستاها به هیچ عنوان نمی تواند مقبول و مرضی خدا، شهدا و مردم باشد و اگر بخواهیم ساده تر به این مسأله بپردازیم باید بگوییم مگر مردم نقاط دورافتاده حتی آنهایی که در جزایر خلیج فارس از قبیل کیش، سیری، ابوموسی و تنب بزرگ و دیگر نقاط به سر می برند دل ندارند که ما بخواهیم آنها را از این فیض معنوی محروم کنیم مسلماً ما چنین حقی نداریم، بنابراین پراکندن مراقد شهدا در اقصی نقاط کشور همانند برافراشته نمودن خیمه های حسینی در تمام طول سال تلقی می شود که می تواند دوام و بقای مکتب نورانی ایثار و شهادت را تضمین کند.
رابعاً: وقتی بحث هدایت مطرح باشد لازمه ذوات مقدسه آن است که با تکاثر وجودی خودشان همگان را به فیض برسانند لذا همانگونه که در دعای صبح جمعه می خوانیم: نورالله الذی یهتدی به المهتدون و امام زمان (ع) و دیگر ائمه را در همه جای عالم هدایتگر می دانیم شهدا نیز که پیروان آن بزرگواران هستند به تناسب سعه وجودیشان هدایتگر انسانهای طالب هدایت هستند والبته پراکنده نمودن شهدا در همه جای کشور به عنوان چراغ های هدایت، نوعی افزودن نور در همه بلاد اسلامی است و ایجاد انحصار در این امر کار درستی به نظر نمی رسد.
۲ـ مسؤولین و متولیان امور برای ساخت و سازبنای یادبود شهدا چه اقداماتی را به عمل آورده اند و یا باید به عمل آورند و اساساً چه تضمینی وجود دارد تا این مراکز رها نشود؟ طبیعی است که این نگرانی و دغدغه بسیار جدی است بطور اجمال پاسخ این است که: ساز وکارهایی در نظر گرفته شده است تا هم مراقد شهیدان گمنام بخوبی و زیبایی تمام ساخته شود و هم بخوبی و همه جانبه اداره و از آن بهره گیری شود. در همین جا لازم می دانیم به این نکته اشاره کنیم که: کمیته جست وجوی مفقودین در کلیه مراحل تدفین شهدا و مکان یابی با بهره گیری از کارشناسان و افراد خبره و صاحبنظر بویژه مسؤولین شهرها از جمله ائمه محترم جمعه، فرمانداران، شهرداران، اعضای شورای شهر، رؤسای دانشگاهها، مراکز بنیاد شهید، فرماندهان نظامی و انتظامی بهترین نقاط را تعیین، سپس مبادرت به خاکسپاری می نماید. برابر تمهیدات به عمل آمده قرار است، بنای یادبود شهدا توسط مراکز یادشده و با مساعدت جانبی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ساخته شود و در این رابطه برای کلیه مراقد شهدا هیأت امنایی زیر نظر مسؤولین شهرها تعیین شده و می شود تا امور مربوط به حفظ و نگهداری و بهره گیری در امور معنوی را ساماندهی نمایند. البته این هیأت زییرنظر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فعالیت خواهند کرد. علاوه برآن پیش بینی شده است تا با فراهم سازی زمینه های لازم، امکان مشارکت مردم در ساخت و ساز این مراقد با بهره گیری از فرهنگ غنی وقف و نذورات فراهم شود. لذا این امیدواری وجود دارد تا در یک حرکت همگانی، ملی و اسلامی این طرح ملی اسلامی بخوبی به مورد اجرا گذاشته شود تا همه ملت چه نسل کنونی و چه نسل های آتی از آن منتفع گردند.
«ان شاء الله تعالی»
والسلام
فرمانده کمیته جست وجوی مفقودین
سرتیپ ۲ پاسدار سید محمد باقرزاده
منابع و مآخذ:
۱ـ قرآن کریم
۲ـ مفاتیح الجنان «مرحوم حاج شیخ عباس قمی»
۳ـ دو مکتب در اسلام «علامه سید مرتضی عسگری»
۴ـ استفتائات از محضر امام خمینی (ره) جلد (۱)
۵ـ قاموس قرآن «استاد قریشی»
۶ـ بوستان شهادت «مجموعه سخنان موضوعی امام خمینی و مقام معظم رهبری پیرامون شهید و شهادت»
روزنامه ایران- بخش نظرگاه-شماره ۲۰۱۴ - سال هفتم - پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۰